از سال ۱۹۶۶ تا امروز، سهشیرها با نسلهای مختلفی از ستارگان درخشان وارد میدان شدهاند، اما جام همیشه از دستانشان گریخته است. نیمقرن انتظار، ناکامی و امید دوباره؛ آیا طلسم قهرمانی انگلیس بالاخره در نسل جدید شکسته میشود؟ در ادامه این مقاله، وب سایت مجله خبری اینتر میلان شما را با اطلاعات بیشتر آشنا خواهد کرد. با ما همراه باشید!
فوتبال انگلیس
بیش از نیم قرن از آن روز تاریخی در ومبلی گذشته است؛ روزی که انگلیس با گل جنجالی جف هرست بر آلمان غلبه کرد و برای نخستین و آخرین بار جام جهانی را بالای سر برد. از آن زمان تا امروز، سهشیرها با وجود استعدادهای بیپایان، مربیان بزرگ و امیدهای فراوان، هر بار در آستانه افتخار متوقف شدهاند.
از اشکهای گسکوین در ۱۹۹۰ تا پنالتی از دسترفته ساوتگیت در ۱۹۹۶ و حسرت بکهام، لمپارد و رونی در دهه ۲۰۰۰؛ هر نسل رؤیای شکستن طلسم را در سر داشت اما در نهایت مغلوب فشار، شانس یا شاید خود تاریخ شد.
اکنون، با ظهور نسل جدیدی از بازیکنان مانند جود بلینگهام، فیل فودن و ساکا، و هدایت گرت ساوتگیت، امیدی تازه در دل هواداران زنده شده است. اما پرسش اصلی همچنان باقی است: آیا فوتبال واقعاً روزی «به خانه بازمیگردد» یا طلسم ۱۹۶۶ همچنان ادامه خواهد داشت؟
فوتبال انگلیس ۱۹۷۰
دهه ۱۹۷۰: آغاز دوران تاریکی
پس از قهرمانی ۱۹۶۶، همه تصور میکردند انگلیس به قدرتی دائمی در فوتبال جهان تبدیل شده، اما دهه ۷۰ خلافش را ثابت کرد.
سهشیرها در جام جهانی ۱۹۷۰ با شکست مقابل آلمان غربی از دور رقابتها کنار رفتند و حتی نتوانستند به جامهای ۱۹۷۴ و ۱۹۷۸ صعود کنند. این دوران، آغاز فاصلهگرفتن فوتبال انگلیس از سطح اول دنیا بود نسلی از ستارگان سالخورده بدون جایگزین مناسب.
فوتبال انگلیس ۱۹۸۰
در دهه ۸۰، با ظهور مربیانی مانند بابی رابسون و بازیکنانی چون برایان رابسون و گری لینهکر، تیم جان تازهای گرفت. جام جهانی ۱۹۸۶ در مکزیک با خاطره تلخ “دست خدا” از دیهگو مارادونا همراه بود؛ یکی از جنجالیترین لحظات تاریخ فوتبال که رؤیای انگلیس را نابود کرد.
در ۱۹۹۰، سهشیرها با نمایشی درخشان تا نیمهنهایی پیش رفتند اما در ضربات پنالتی مقابل آلمان غربی شکست خوردند نقطهای که طلسم پنالتی از همانجا آغاز شد.
فوتبال انگلیس ۱۹۹۰
دهه ۹۰ با چهرههایی مثل پل گسکوین، دیوید پلت، آلن شیرر و پل اینس همراه بود؛ تیمی پرستاره که توان رسیدن به قهرمانی را داشت، اما هر بار چیزی کم بود. در یورو ۱۹۹۶، در خاک خودشان و با شعار معروف “Football’s Coming Home”، انگلیس به نیمهنهایی رسید اما دوباره در ضربات پنالتی مغلوب آلمان شد.
در همان بازی، گرت ساوتگیت (که امروز مربی تیم است) پنالتی سرنوشتساز را از دست داد. این شکست به یکی از نمادهای تلخ تاریخ فوتبال انگلیس تبدیل شد.
فوتبال انگلیس ۲۰۰۰
اوایل قرن جدید، همه از “نسل طلایی” فوتبال انگلیس سخن میگفتند؛ تیمی با ستارگانی چون بکهام، لمپارد، جرارد، اسکولز و رونی. اما این نسل هرگز نتوانست به انتظارات پاسخ دهد.
اختلاف سبک بازی بین بازیکنان باشگاهی، فشار رسانهها و نداشتن تاکتیک مشخص باعث شد انگلیس در جام جهانیهای ۲۰۰۲، ۲۰۰۶ و یوروهای متعدد، همیشه یک قدم تا موفقیت فاصله داشته باشد. باخت به پرتغال با پنالتیهای از دسترفته لمپارد و جرارد، ادامهی همان طلسم قدیمی بود.
فوتبال انگلیس ۲۰۱۰
پس از شکستهای پیاپی، انگلیس در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶ با بحران هویت روبهرو شد. عملکرد ضعیف در جام جهانی ۲۰۱۴ و حذف زودهنگام در یورو ۲۰۱۶ (مقابل ایسلند) اعتماد هواداران را از بین برد.
اما با حضور گرت ساوتگیت روی نیمکت، فلسفهای تازه شکل گرفت — تمرکز بر بازیکنان جوان، کنترل توپ، و بازی ترکیبیتر. سهشیرها در جام جهانی ۲۰۱۸ به نیمهنهایی رسیدند و در یورو ۲۰۲۰ تا فینال رفتند، اما دوباره در پنالتیها مغلوب ایتالیا شدند.
فوتبال انگلیس ۲۰۲۰
امروز فوتبال انگلیس از همیشه منظمتر و متعادلتر است. بازیکنانی چون بلینگهام، فودن، ساکا، رایس و کین نسل جدیدی از رهبران را شکل دادهاند. این تیم ترکیبی از تجربه و جسارت دارد و با ثبات تاکتیکی ساوتگیت، دیگر آن تیم شکننده و احساسی گذشته نیست. با این حال، سؤال اصلی هنوز پابرجاست: آیا این نسل میتواند سرانجام طلسم ۵۹ ساله را بشکند و فوتبال را به خانه بازگرداند؟
طلسم فوتبال انگلیس
در هیچ کشوری مثل انگلیس، فوتبال تا این اندازه در مرکز توجه نیست. رسانهها از دهه ۸۰ تاکنون هر تورنمنت را با شعار “It’s Coming Home” آغاز میکنند، و همین باعث شده بازیکنان زیر فشار روانی عظیمی وارد زمین شوند.
بسیاری از ستارگان نسلهای گذشته از بکهام تا رونی بعدها اعتراف کردند که جو رسانهای گاهی از خود رقابتها سختتر بوده است. این فشار باعث میشود بازیکنان در لحظات کلیدی به جای آرامش، با اضطراب تصمیم بگیرند و اشتباهات حیاتی رخ دهد.
تیم ملی فوتبال انگلیس
برخلاف کشورهای موفقی مثل آلمان یا اسپانیا که یک سبک مشخص را دنبال میکنند، فوتبال انگلیس دههها بین سبکهای مختلف سرگردان بوده است. از بازی مستقیم و فیزیکی دهههای ۷۰ و ۸۰ تا تلاش برای بازی مالکانه در سالهای اخیر، هیچ هویت تاکتیکی ثابت و ماندگاری شکل نگرفته بود.
مربیان مختلف (از کاپلو تا هاجسون) هر یک با فلسفهای متفاوت آمدند و رفتند، بدون اینکه تیم بتواند ثباتی بلندمدت پیدا کند. تنها در دوران گرت ساوتگیت نشانههایی از ثبات و تطبیق با فوتبال مدرن دیده میشود.
تیم ملی انگلیس
طبق جدیدترین اخبار فوتبال در فوتبال ملی، رهبر درون زمین همان چیزی است که تیم را در لحظات سخت کنار هم نگه میدارد. انگلیس در دورههایی بازیکنان بزرگی داشت، اما رهبر واقعی کم داشت.
لمپارد، جرارد، بکهام و حتی رونی ستارگان بزرگی بودند، اما اختلاف باشگاهی و رقابت داخلی بین منچستریها، لیورپولیها و چلسیها، مانع اتحاد کامل تیم میشد. این نبودِ یک صدای واحد در زمین، در حساسترین لحظات خودش را نشان میداد — مخصوصاً در شکستهای نزدیک.
وضعیت ضعیف تیم ملی انگلیس
از جام جهانی ۱۹۹۰ تا یورو ۲۰۲۰، انگلیس در مجموع شش بار در ضربات پنالتی از رقابتهای مهم حذف شده است. ضربات پنالتی برای انگلیسیها نه فقط یک چالش فنی، بلکه یک مسئله روانی است.
از پنالتی از دسترفته ساوتگیت در ۱۹۹۶ تا ساکا در فینال یورو ۲۰۲۰، این صحنهها به بخشی از حافظه جمعی فوتبال انگلیس تبدیل شدهاند. هر بار که بازی به پنالتی کشیده میشود، تاریخ سنگینی خاصی روی دوش بازیکنان احساس میشود گویی هر ضربه نه فقط برای پیروزی، بلکه برای رهایی از گذشته زده میشود.
نسل جدید تیم ملی انگلیس
پس از دههها ناکامی و حسرت، فوتبال انگلیس حالا بیش از هر زمان دیگری به شکستن طلسم ۱۹۶۶ نزدیک بهنظر میرسد. نسل تازهای از بازیکنان جوان، با ذهنیتی متفاوت از گذشته پا به میدان گذاشتهاند؛ نسلی که نه تحتتأثیر شکستهای گذشته است و نه درگیر غرور افراطی نسلهای قبل.
در قلب این تیم، جود بلینگهام نماد تغییر است. بازیکنی که در ۲۲ سالگی نهتنها در رئال مادرید، بلکه در تیم ملی نیز نقش رهبر را ایفا میکند.
او ترکیبی از خونسردی، جاهطلبی و توانایی فنی بالاست چیزی که فوتبال انگلیس سالها از آن محروم بود. در کنار او، دکلان رایس تعادل و نظم را به مرکز میدان میآورد؛ بازیکنی که با هوش تاکتیکیاش، ساختار تیم را منسجم نگه میدارد.
نسل جدید فوتبال انگلیس
در جناحین، دو ستاره جوان یعنی بوکایو ساکا و فیل فودن، تصویر تازهای از فوتبال انگلیس ارائه میدهند: سرعت، تکنیک و خلاقیت در بالاترین سطح. ساکا با فروتنی و آرامشش به بازیکنی محبوب و مؤثر تبدیل شده، و فودن با مهارت ذاتیاش، پلی میان فوتبال کلاسیک و مدرن است.
در خط حمله نیز هری کین، به عنوان کاپیتان و نماد ثبات، تجربه و رهبری را به ترکیب اضافه میکند؛ بازیکنی که عطش قهرمانی در چهرهاش موج میزند.
گرت ساوتگیت نیز نقشی کلیدی در این بازسازی دارد. برخلاف مربیان گذشته که بر هیجان و بازی مستقیم تکیه داشتند، او تیمی منظم، آرام و بر پایهی مالکیت توپ ساخته است. شاید سبک بازیاش محافظهکارانه بهنظر برسد، اما این همان چیزی است که سالها در فوتبال ملی انگلیس غایب بود: ثبات و آرامش ذهنی.
بازیکنان جدید فوتبال انگلیس
آنچه نسل جدید را متمایز میکند، نه فقط مهارت فنی، بلکه باور به تیم بودن است. بازیکنان فعلی برخلاف نسلهای پیشین، دیگر اسیر رقابتهای باشگاهی نیستند؛ آنها درک کردهاند که پیروزی ملی، فراتر از رنگ پیراهن باشگاهی است.
انگلیس امروز تیمی است که در عین جوانی، بلوغ تاکتیکی دارد. شاید هنوز جامی کسب نکرده باشد، اما حس امید واقعی در اطرافش موج میزند حسی که سالها در میان هواداران سهشیر دیده نمیشد.
اگر این نسل بتواند تعادل میان احساس و منطق را حفظ کند، شاید سرانجام طلسم ۵۹ ساله بشکند و فوتبال، واقعاً «به خانه» بازگردد.
ترکیب جدید فوتبال انگلیس
انگلیس در دوران گرت ساوتگیت به تیمی تبدیل شده که میان سنت و مدرنیته تعادلی ظریف برقرار کرده است. دیگر خبری از فوتبال بلند و بیبرنامه دهههای گذشته نیست؛ سهشیرها حالا با نظمی تاکتیکی و فلسفهای مشخص وارد زمین میشوند. ساوتگیت تیمش را بسته به حریف با دو آرایش اصلی به میدان میفرستد: ۴–۲–۳–۱ یا ۳–۴–۳.
در حالت پایه، سیستم ۴–۲–۳–۱ بیشترین استفاده را دارد. در خط دفاعی، حضور بازیکنانی مانند جان استونز و کایل واکر از منچسترسیتی، ساختار تیم را مستحکم کرده است؛ بازیکنانی که بهخوبی با بازی از عقب و حفظ مالکیت آشنا هستند.
جوردن پیکفورد هم با توزیع توپ دقیقش نقشی مهم در آغاز حملات دارد — ویژگیای که تا چند سال پیش در دروازهبانان انگلیسی دیده نمیشد.
ترکیب جدید انگلیس
در میانه میدان، ترکیب دکلان رایس و جود بلینگهام یکی از متعادلترین زوجهای اروپا را شکل داده است. رایس وظیفهی پوشش دفاعی و بازیسازی از عمق را دارد، در حالیکه بلینگهام با قدرت نفوذ و تصمیمگیری سریعش، ریتم حمله را تعیین میکند. این دو با درک متقابل عالی، ستون فقرات تیم را تشکیل میدهند.
در فاز هجومی، انگلیس با سه بازیکن پویا بازی میکند: بوکایو ساکا در سمت راست، فیل فودن در چپ و هری کین در نوک حمله.
ساکا با سرعت و تکنیکش فضاها را باز میکند، فودن با حرکات بین خطوط دفاعی حریف را به هم میریزد، و کین علاوه بر گلزنی، در نقش پلیمیکر عمل میکند؛ عقب میآید، توپ پخش میکند و فضا برای نفوذ بلینگهام یا وینگرها میسازد. این تنوع حرکتی باعث شده حملات انگلیس کمتر قابلپیشبینی باشد.
سیستم فوتبال انگلیس
در سیستم جایگزین ۳–۴–۳، ساوتگیت از مدافعان کناری هجومی مانند تریپیه یا لوک شاو برای افزایش عرض بازی استفاده میکند. این آرایش، کنترل بیشتر در دفاع و انتقال سریعتر به حمله را ممکن میسازد؛ روشی که بهویژه در بازیهای حساستر مثل مرحله حذفی جامها به کار میرود.
آنچه بیش از هر چیز در این نسل دیده میشود، بلوغ تاکتیکی و انعطاف ذهنی است. بازیکنان جوان تیم ملی اکنون در باشگاههای بزرگ اروپا بازی میکنند و تجربهی رقابت در بالاترین سطح را دارند. این تجربه باعث شده انگلیس بتواند در برابر تیمهای بزرگ — از فرانسه تا ایتالیا — نهتنها دفاع کند، بلکه مالکیت بازی را هم در اختیار بگیرد.
طلسم قهرمانی انگلیس
طلسم قهرمانی انگلیس تنها یک ناکامی ورزشی نیست، بلکه به بخشی از هویت و ذهنیت فوتبال این کشور تبدیل شده است. از قهرمانان ۱۹۶۶ گرفته تا نسل طلایی دهه ۲۰۰۰، همه دربارهاش حرف زدهاند و هرکدام نگاه خاص خود را داشتهاند.
سر جف هرست، قهرمان فینال ۱۹۶۶، سالها بعد گفت: «فکر میکردیم آن قهرمانی آغاز یک عصر طلایی است، نه پایانی برایش.» نسلهای بعدی اما تنها سایه آن افتخار را به دوش کشیدند.
استیون جرارد و فرانک لمپارد هم بارها از فشار و انتظارات سنگین رسانهها گفتهاند؛ اینکه بازی برای تیم ملی انگلستان گاهی شبیه دویدن زیر وزن تاریخ بوده است.
طلسم فوتبال تیم انگلیس
رسانههای انگلیسی، با تیترهای تکراری “It’s Coming Home”، خود به بخشی از این طلسم تبدیل شدهاند — هر بار امید، سپس ناامیدی. گری لینهکر در جمله معروفش گفت: «در فوتبال، آلمان همیشه برنده است»، نمادی از خودانتقادی و واقعگرایی انگلیسی.
در سوی دیگر، مربیانی چون یورگن کلوپ و پپ گواردیولا معتقدند که فوتبال انگلیس در حال پوستاندازی است و نسل جدید با ذهنیتی آزادتر میتواند سرانجام این طلسم را بشکند.
برای هواداران هم، این طلسم میان شوخی و درد در نوسان است؛ آنها همچنان آواز “It’s Coming Home” را میخوانند، اما اینبار با امیدی واقعیتر و ترسی کمتر.
سرمربی فوتبال آلمان
توماس توخل، سرمربی آلمانی تیم ملی انگلیس، در مصاحبهای که اخیراً با رسانهها داشته، نگاه تازهای به موضوع «طلسم قهرمانی» سهشیرها ارائه کرده است. او معتقد است که هیچ نفرین یا طلسمی در کار نیست و انگلیس کاملاً توانایی قهرمان شدن را دارد.
توخل برای اثبات دیدگاهش به موفقیتهای دیگر شاخههای فوتبال انگلیس اشاره میکند؛ از جمله قهرمانی پیاپی تیم ملی زنان در اروپا و درخشش تیم زیر ۲۱ سال در ردههای سنی، که بهگفته او نشان میدهد فوتبال انگلیس در مسیر درستی قرار دارد.
سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان
سرمربی سابق چلسی همچنین عملکرد خوب تیم در مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۶ را نشانهای از انسجام و پیشرفت دانسته و تأکید کرده است که باید با ذهنیتی مثبت و بدون فشار تاریخی به میدان رفت.
در پاسخ به این پرسش که آیا موفقیتهای اخیر در فوتبال زنان و پایه، فشار مضاعفی بر تیم مردان ایجاد کرده، توخل گفته: «نه، برعکس؛ این نشانهای از پیشرفت فوتبال انگلیس است. قهرمانی ممکن است و هیچ نفرینی وجود ندارد.»
این اظهارات، تضادی آشکار با نگاه سنتی رسانهها و هواداران دارد و میتواند نقطهی آغاز تغییری در ذهنیت تیم ملی باشد؛ تغییری از ترس و وسواسِ “طلسم” به باور واقعی در مسیر قهرمانی.
طلسم قهرمانی انگلیس پس از ۱۹۶۶
طلسم قهرمانی انگلیس شاید سالها بهعنوان سایهای روی فوتبال این کشور سنگینی کرده باشد، اما امروز بیش از هر زمان دیگری نشانههای رهایی از آن دیده میشود. از خاطرهی طلایی ومبلی ۱۹۶۶ تا ناکامیهای تلخ در ضربات پنالتی، این تیم فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده، اما نسل کنونی با ذهنیتی متفاوت پا به میدان گذاشته است.
بازیکنانی مانند بلینگهام، فودن و ساکا دیگر از تاریخ نمیترسند؛ آنها به آینده نگاه میکنند. مربیای چون توخل هم به جای صحبت از طلسم، از باور و مسیر رشد سخن میگوید. فوتبال انگلیس حالا بیش از آنکه درگیر حسرت گذشته باشد، به خودش ایمان دارد.
شاید زمان آن رسیده که “It’s Coming Home” دیگر فقط یک شعار احساسی نباشد، بلکه حقیقتی در راه تحقق باشد — حقیقتی که نسلی تازه میخواهد با بازی، باور و اتحادش آن را به خانه برگرداند.
⏬مقالات پیشنهادی⏬
ترکیب احتمالی تیم ملی آلمان برای جام جهانی ۲۰۲۶
نقش یولیان ناگلزمان در بازسازی تیم ملی آلمان«کوسههای آبی» برای اولین بار به جام جهانی رسید
طلسمی که حالا شاید در آستانه شکستن باشد. 🏆